رویکرد سنتی آموزش و یادگیری زبان، مبتنی بر آموختن و به خاطر سپردن تعداد زیادی کلمه، قاعده گرامر و نکات زبانی است.
در آن سر طیف، کسانی هستند که ادعا میکنند، میتوان بدون دانستن و خواندن گرامر، زبان یاد گرفت.
اما واقعاً رویکرد درست چیست؟ کجای این طیف، اثربخشی بیشتری دارد؟
در این درس قصد داریم پاسخ مناسبی به این پرسش بدهیم.
دلایل خواندن گرامر
در این بخش، به این موضوع می پردازیم که اساساً چه دلایلی برای خواندن و یاد گرفتن گرامر وجود دارد؟
۱) چون لازم است
ما در یک نوشته دیگر گفتیم، کودک زبان را با دریافت ورودی بسیار زیاد در محیط واقعی یاد میگیرد. بنابراین کودک، زبان را بدون گرامر یاد میگیرد.
اما واقعیت این است که در کودکی، حتی اگر بخواهیم از گرامر استفاده کنیم، چنین امکانی وجود ندارد. بنابراین لزوماً اینکه کودک گرامر را نمیآموزد، به این معنی نیست که نیاموختن گرامر بهتر است.
وقتی میخواهیم در بزرگسالی زبان دوم را یاد بگیریم، میتوانیم از امکانات و ابزارهای زیادی استفاده کنیم که در کودکی نداشتیم. آیا یادگیری گرامر به کمک منابع در دسترس، میتواند یکی از این ابزارها باشد؟
ما در مرحله دوم، کلمات پایه را یاد گرفتیم و گفتیم در مرحله سوم، سراغ جمله میرویم.
همچنین در جواب اینکه “گرامر چیست” گفتیم گرامر یعنی قواعد کنار هم قرار دادن جملات و ساختن جملات معنی دار. از این منظر، دانستن این قواعد، می تواند مفید باشد.
همچنین برای مهارت نوشتن و تصحیح برخی اشتباهات رایج خودمان در مکالمه لازم است گرامر را بلد باشیم.
اگر گرامر را بلد باشیم، می توانیم جملات پیچیدهای را که الان نمیفهمیم، به بخشهای کوچک و قابل فهم تقسیم کنیم تا به این شیوه خود آن جمله اصلی را هم بفهمیم. در درسهای بعد، نحوه شکستن این کلمات را توضیح خواهیم داد.
توجه شود که فعلاً فقط به کلیات و نکات مربوط به یادگیری جمله و گرامر اشاره میکنیم. در درسهای آینده به شکل مصور و با استفاده از برنامه انکی، به اقدامات عملی که برای اجرای این نکات لازم است خواهیم پرداخت.
مثال: فایده دانستن قواعد گرامر
هر جمله، یک داستان را بیان میکند. مثلاً یک داستان درباره کسی یا چیزی که کاری انجام میدهد.
این جمله را در نظر بگیرید:
He buys flowers for them
او برای آنها گل میخرد.
این جمله، داستانی است درباره یک نفر (he)، تعدادی گل (flowers) و چند نفر دیگر (them).
فرض کنید شما فقط ۶۲۵ کلمه پایه زبان را بلد هستید و الان به این جمله رسیدهاید. بیایید این جمله را با دقت موشکافی کنیم:
- از ترتیب این سه بخش میتوانیم این مفهوم را برداشت کنیم که او (he) برای آنها (them) گل میخرد، نه آنها برای او.
- همچنین میدانیم که او، یک مرد است (از ضمیر مذکر he استفاده شده است)
- و بیشتر از یک گل میخرد (کلمه flowers جمع است).
- همچنین کلمه buy ، اینجا پسوند s هم گرفته است.
- They هم که جز کلمات آشناست (در مرحله کلمات پایه آن را یاد گرفته بودیم)، اینجا تبدیل شده به them که جدید و ناآشناست.
- Flower هم به همین ترتیب، کلمه آشنایی است که پسوند s گرفته است.
- کلمه جدیدی به اسم for هم به همه اینها اضافه میشود.
میبینیم که یک جمله ساده، از نظر گرامر پیچیدگی زیادی دارد. کلمات جدید و ناآشنایی در آن آمده، شکل بعضی کلماتی که بلد بودیم عوض شده یا کلمات با ترکیب خاصی آمادهاند.
ما که تازه زبان انگلیسی را یاد میگیریم ممکن است بتوانیم این جمله را حفظ کنیم یا در امتحان مدرسه جواب سوالات مربوط به آن را به درستی بدهیم اما نمیتوانیم به صورت خودکار تمام این قواعد را رعایت کنیم؛ حتی اگر تمام کلمات این جمله را بلد باشیم و تمام قوانین گرامری آن را از روی کتاب یا در کلاس یاد گرفته باشیم.
اما توجه داشته باشیم که:
پس به سادگی میتوان نتیجه گرفته که دانستن این قواعد و اصول پایه گرامر لازم و ضروری است.
۲) چون راحت است
به نسبت گرامر بسیاری از زبانها، گرامر زبان انگلیسی ساده محسوب می شود. بنابراین یادگیری آن دشوار نیست.
شاید برایتان جالب باشد مارک تواین، نویسنده و طنزپرداز آمریکایی که زبان آلمانی را به عنوان زبان دومش یاد گرفته بود و مهارت او هم در نوشتن و صحبت به آلمانی بسیار عالی بود، درباره زبان آلمانی چه می گوید:
“یک فرد با استعداد باید انگلیسی را در ۳۰ ساعت یاد بگیرد، فرانسوی را در ۳۰ روز و آلمانی را در ۳۰ سال”
او حتی یک مقاله معروف، با عنوان “زبان آلمانی ناخوشایند” نوشته است. البته علی رغم این طنز و اغراقی که مشخصه مارک تواین است، او عاشق این زبان بود.
آسیب های تمرکز بر گرامر
قبلاً دو مفهوم یادگیری (که مبتنی بر حفظیات است) و فراگیری (یا یادگیری واقعی که همه ما دنبالش هستیم) را از هم تفکیک کردیم.
گفتیم یادگیری زیاد گرامر، کلمه و منابع زبان، منجر به یادگیری غیر واقعی و همچنین پدیده مانیتور بیش از حد می شود.
اما دریافت ورودی قابل فهم و جذاب(یعنی خواندن و نوشتن) منجر به فراگیری و درونی شدن زبان و گرامر میشود.
اهمیت دانستن گرامر در این است که ورودی را برای ما قابل فهم می کند.
از طرفی در حین یادگیری گرامر، جملات و توضیحات زیادی را به زبان انگلیسی خواهیم خواند که به عنوان ورودی انگلیسی به تقویت زبان ما کمک می کنند.
به دلیل اهمیت این موضوع، اجازه بدهید نظر دکتر کراشن را هم در این باره با هم بخوانیم:
نظر کراشن درباره یادگیری گرامر
قبلاً در مورد کراشن و تئوری یادگیری زبان او صحبت کردیم. همچنین، می دانیم که ایشان تاکید بسیاری روی دریافت ورودی قابل فهم و جذاب دارند.
هشدار هم می دهند که یادگیری گرامر ممکن است پدیده مانیتور یا نظارت را در ذهن ما بیش از حد تقویت کند و این باعث مسدود شدن فرآیند فراگیری زبان می شود.
با این وجود، ایشان یادگیری گرامر و ساختارهای زبان را مفید میدانند.
اما تاکید می کنند که بررسی نکات پیشرفته و تحلیل ساختارهای زبانی یا استخراج فرمول برای قواعد زبان، برای یادگیری زبان مفید نیست. چنین کارهایی، مرتبط به رشته زبانشناسی است.
یادگیری گرامر فقط در حالتی برای فراگیری زبان انگلیسی و افزایش تسلط بر آن مفید است که زبان آموز به آن موضوعی که دارد یاد میگیرد علاقمند باشد و همچنین در حین آموزش، محتوای انگلیسی (مانند توضیحات، نمونه جمله و غیره) دریافت کنیم.
جمع بندی
بنابراین تمرکز ما روی ورودی (یعنی خواندن و شنیدن موضوعات جذاب) خواهد بود. اما برای فهمیدن این ورودی، لازم است کمی گرامر بلد باشیم.
خود یادگیری گرامر هم کمی ورودی قابل فهم در اختیار ما می گذارد.
بنابراین با یک تیر دو نشان میزنیم.
اما سوالی که در اینجا مطرح میشود این است: چقدر باید گرامر یاد بگیریم؟ این سوالی است که در ادامه درباره آن صحبت می کنیم.
- نقشه راه مرحله سوم، گرامر، جمله و داستان
- آیا باید گرامر بخوانیم؟
- گرامر چیست؟
- ساده کردن گرامر
- نحوه خواندن گرامر و ساختن فلش کارتهای آن
- کتاب Grammar In Use
- نحوه خواندن کتاب گرامر
- چقدر از کتاب گرامر را بخوانم؟
- مجموعه کامل درسهای گرامر پایه زبان انگلیسی
- ساخت فلش کارت برای کلمات جدید زبان انگلیسی
- ساختن فلشکارت برای شکل جدید کلمات آشنا
- ساختن فلشکارت برای ترتیب جدید کلمات
- مرور فلشکارتهای مرحله سوم
- چگونه جداول صرف را بخوانیم