در کودکی چگونه گرامر زبان مادری خود را یاد گرفتیم؟

e4ac2da82389b29e_baby-talk.jpg.xxxlarge_2x

یک کودک چگونه زبان و گرامر را یاد می گیرد؟

روش یادگیری آنها به چه صورت است که احتمال شکست آنها در این زمینه صفر درصد است؟ (چون همه آنها زبان را یاد می‌گیرند)

آیا در بزرگسالی هم می توان زبان دوم (مثلاً  زبان انگلیسی) را مانند زبان مادری یاد گرفت؟ آیا ما به عنوان بزرگسال، در زمینه یادگیری زبان امتیازاتی داریم که کودک ندارد؟

اصلاً کودک زبان را زودتر یاد می گیرد یا یک بزرگسال؟

در این نوشته و نوشته بعدی، تلاش می کنیم این سوالات را پاسخ دهیم. در این نوشته، تمرکز ما روی بخش اول یعنی یادگیری گرامر و زبان کودکان خواهد بود.

نحوه یادگیری زبان در کودکی

یک کودک در چند سال اول زندگی‌اش، در محیط مناسب در معرض هزاران هزار کلمه، عبارت و جمله قرار می‌گیرد.

ذهن کودک، بیشتر به الگوها و روش و قاعده ساختن جملاتی که می‌شنود دقت می‌کند، تا خود آن جملات.

البته کودک آگاهانه اینکار را انجام نمی دهد. بلکه بخشهایی از مغز او که مسئول زبان است (یعنی ناحیه ورنیک و بورکا در قشر مغز) به کمک ورودی هایی که از گوش و چشم می گیرند، این کارها را انجام می دهد.

به همین دلیل است که کودک پس از چند سال، شروع به حرف زدن (و جمله‌سازی) می‌کند و در حین انجام این کار، قواعد و گرامر زبان را به درستی رعایت می‌کند؛ آن هم بدون کلاس رفتن یا فکر و تلاش آگاهانه.

این بخش از مغز کودک، اگر به مدت طولانی (حدود 15 هزار ساعت) در معرض کلمات و جملات آن زبان قرار بگیرد، کم کم می تواند آن زبان را بفهمد و پس از آن خودش هم شروع کند به صحبت کردن.

اجازه بدهید این موضوع و عملکرد مغز در مورد گرامر را بیشتر بررسی کنیم:

اولین برخورد کودک با گرامر

سناریوی زیر را که یک آزمایش واقعی انجام شده است در نظر بگیرید:

1) اگر به یک کودک 3 تا 5 ساله انگلیسی زبان، تصویر یک عروسک را نشان دهیم و بگوییم که این جانوری است که گِل (mud) می‌خورد؛ به همین دلیل، به آن mud-eater یا گِل‌خوار می‌گوییم.

2) بعد یک عروسک دیگر را به اون نشان دهیم و بگوییم این جانور، موش‌‌ها یا mice (جمع بی‌‌قاعده mouse به معنی موش) را می‌خورد؛ به همین دلیل، به آن موش‌خوار یا mice eater می‌گوییم.

3) اگر یک عروسک دیگر را به اون نشان دهیم و بگوییم این جانور، موش (rat) می‌خورد. حال اگر از او بپرسیم به این چه می‌گویند، هرگز نمی‌گوید rats eater. چون می‌داند rat eater بیشتر با عقل جور درمی‌آید.

در واقع این کودک، بر اساس دو مورد اولی که شنیده، یک قاعده و الگو را برای ساختن این ترکیب استخراج می‌کند و در آینده برای ساختن ترکیبات حالت سوم از آن قاعده استفاده می‌کند.

اما اگر همین سوال را از یک زبان‌آموز بزرگسال بپرسیم، گیج می‌شود. نمی‌داند که شکل مفرد را باید استفاده کند یا جمع را.

مگر اینکه این قاعده مشخص را به او یاد بدهیم و بگوییم که در ترکیب‌های اسمی، اسامی که جمع بی‌قاعده دارند، شکل جمع آنها را در ترکیب اسمی استفاده می‌کنیم و اسم‌هایی که با پسوند s تبدیل به جمع می‌شوند را به شکل مفرد وارد ترکیب اسمی می‌کنیم.

استخراج الگو از ورودی

کودکان زبان را از اطرافیان خود یاد می‌گیرند اما صرفاً تقلید یا کپی نمی‌کنند. کودکان مثال بالا، نه از قبل rat eater را شنیده بودند، نه قاعده مربوط به ساختن ترکیب‌های اسمی را بلد بودند؛ اما با این وجود، مشکلی در این زمینه نداشتند.

در واقع مغز کودک، ورودی‌هایی را از محیط اطراف می شنود(در مثال بالا: mud-eater و mice eater) و الگوی آن را استخراج می‌کند (قاعده ساختن rat eater) ؛ انگار که مغز آنها مجهز به یک سیستم و ماشین خودکار گرامر است.

حال کودک می تواند به کمک آن قواعد و اصول (که ما آن را گرامر می‌نامیم) می‌تواند عبارات و جملات جدیدی بسازد.

ورودی دقیقاً چیست؟

اشاره کردیم به ورودی. یعنی جملات و عباراتی که از جایی دریافت می‌کنیم. این جملات ممکن است شفاهی باشد. مانند چیزهایی که از اطرافیان می شنویم یا محتوای کتاب صوتی که گوش می‌کنیم یا ممکن است متنی باشد مانند کتابی که می خوانیم.

 اما آیا دریافت هر ورودی برای یادگیری زبان مفید است؟ جواب کوتاه آن این است: فقط در صورتیکه برای ما قابل فهم و جذاب باشد، مفید است. 

در نوشته دیگری، درباره ورودی قابل فهم یا Comprehensible input بیشتر صحبت کرده ایم. این مفهوم، احتمالاً معروف ترین و مفیدترین نظریه مربوط به فراگیری زبان دوم (یعنی زبانی غیر از زبان مادری) است.

در پایان، محتوای این نوشته را در این جمله خلاصه می کنیم:

بهترین راه فراگیری و یادگیری واقعی زبان (نه صرفاً حفظ کردن گرامر و کلمه)، دریافت ورودی است تا بخشی از مغز ما که مسئول زبان است، الگوهای گرامر و زبانی را استخراج و استفاده کند.

در نوشته بعد، درباره نحوه یادگیری گرامر و زبان در بزرگسالی صحبت می کنیم.

14 در مورد “در کودکی چگونه گرامر زبان مادری خود را یاد گرفتیم؟”

  1. کاملا اعتقاد دارم که زبان مادری تو کودکی شکل میگیره و خیلی مهمه خود من تو خانواده مادرم عرب زبان و پدرم ترک زبان بود الان به هر دو زبان اشراف کامل دارم و واقعا نمیدونم چطوری شکل گرفته تو ذهنم ولی هرچی انگلیسی میخونم دریغ از پیشرفت ایکاش از کودکی باهامون انگلیسی صحبت میکردن

    1. درسته صحبتتون از نظر علمی کاملا درسته. در واقع وقتی کودک در سالهای اول زندگی در معرض یه زبانی باشه، حتی اگر زبان رو یاد نگیره بلکه فقط بشنوه، در بزرگسالی راحت تر اون زبان رو یاد میگیره. مخصوصا از نظر شنیداری و تلفظ پیشرفت بیشتری رو خواهد داشت

  2. سلام، من تجربه ای را در مورد آموزش دو زبان به کودک شاهد بوده و هستم. پسرعموی من لیسانس زبان داره و معلم زبان هم هست. در مورد اولین بچه اش تصمیم گرفت از ابتدا با او انگلیسی صحبت کند. یعنی از روزی که به دنیا آمد تا الان که کلاس پنجم دبستان است پدر و پسر فقط با هم انگلیسی صحبت کرده اند و هیچگاه ما شاهد ردوبدل جمله فارسی بین این دو نبودیم ولی بقیه از جمله مادرش فقط با او فارسی صحبت می کردند. الان بچه هر دو زبان را به خوبی مسلط است و مشکلی برای مکالمه در سطح یک بچه ابتدایی ندارد.

    1. مهدی عزیز، فارغ از بحث تایید یا عدم تایید، صحبت در مورد این موضوعات به کار تحقیقی و سواد و بررسی بیشتر از توان من نیاز داره.
      البته در این روش کودک دوزبانه که شما بهش اشاره کردید هم به روش‌های مختلفی تلاش میشه که مفهوم رو با کلمه متناظر، ربط بدهند مثلا وقتی کودکی داخل کارتون دستش رو بارها و بارها روی سرش میگذاره و میگه head، اتفاقی شبیه به چیزی که در متن درس گفته شد میفته. تردیدی که در مورد این روش دارم، مربوط به اثربخشیش هست. اینکه چند ده هزار ساعت طبق این روش لازم است تا کودک زبان رو به خوبی یاد بگیری.
      تردید دومم هم مربوط به رابطه سلامتی کودک ۰-۲ ساله (چشم و ذهن) و دیدن ویدئوهای این روش به مدت چند ساعت در روز است که میتونه نگران کننده باشه.
      اما همه اینها نیاز به بررسی و تحقیق بیشتری داره.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *