from . . . to . . .
برای اشاره به یک بازه زمانی، بر اساس ابتدا و انتهای آن میتوانیم از این ترکیب استفاده کنیم.
We lived in Japan from 2007 to 2014.
I work from Monday to Friday.
به جای to میتوانیم از until استفاده کنیم:
We lived in Japan from 2007 until 2014.
در ساختار from … until … میتوانیم بخش اول یعنی مبدا زمانی را حذف کنیم:
They’re leaving town tomorrow.
They’ll be away until Friday.
I went to bed early, but I wasn’t tired.
I read a book until 3:00 a.m.
Wait here until I come back.
به جای untill میتوانیم از till استفاده کنیم. این دو کلمه یک معنا و کاربرد دارند.
Wait here till I come back.
یکی از کاربردهای دیگر until در جوابی است که به سوال با how long میدهیم:
– How long will you be away?
– Until Monday.
این را مقایسه کنید با سوالی که با when میپرسیم.
– When are you coming back?
– On Monday.
همانطور که دیدیم در سوال اول از untill و در سوال دوم از on استفاده کردیم.
اولی اشاره دارد به یک بازه زمانی با انتهای مشخص. دومی اشاره دارد به یک زمان مشخص.
since + a time in the past (to now)
در جای دیگری به زمان حال کامل پرداختیم. در آنجا گفتیم که از since همراه با زمان حال برای اشاره به عملی که در زمان مشخصی شروع شده و تا الان ادامه دارد استفاده میکنیم.
برای مثال به زمان جمله توجه کنید:
Joe is in the hospital. He has been in the hospital since Monday.
همانطور که در تصویر بالا مشخص شده، زمان مورد اشاره در این جمله از دو شنبه تا الان است (from Monday to now).
Sue and Dave have been married since 2012.
(= from 2012 to now)
It has been raining since I arrived.
تفاوت from و until
همانطور که میبینید در ترکیب from … to … به مبدا زمان هم اشاره میشود اما در until فقط به انتهای بازه زمانی موردنظر اشاره میشود.
We lived in Japan from 2007 to 2014.
We lived in Japan until 2014.
شباهت in و since
این دو کلمه هر دو برای اشاره به شروع یک بازه زمانی استفاده میشوند اما in با زمان گذشته و since همراه با زمان حال کامل میآید.
Now we live in Denver. We came to Denver in 2014.
We have lived in Denver since 2014. (= from 2014 until now)
for
اگر هم بخواهیم فقط به طول یک بازه زمانی (نه ابتدا و انتهای آن) اشاره کنیم، از for استفاده میکنیم:
Joe has been in the hospital for three days. (not since three days)
Gary stayed with us for three days.
I’m going away for a few weeks.
I’m going away for the weekend.
They’ve been married for 10 years.