طبق فرضیه ترتیب طبیعی زبان (Natural Order) که توسط دکتر کراشن و چند پژوهشگر دیگر در دهه هفتاد و هشتاد میلادی ارائه شده، هم کودکی که در حال یادگیری زبان مادری خود است، هم بزرگسالی که زبان دوم را یاد می گیرد، قواعد و ساختارهای گرامری را با ترتیب قابلپیشبینی و ثابتی طی میکند.
ترتیب یادگیری گرامر در کودکی
به عنوان مثال، کودکی که انگلیسی یاد میگیرد، ابتدا فرم ساده افعال را یاد میگیرد:
۱) میخواهد بگوید پرنده رفته است (The bird has gone)، اما به جای به کار بردن زمان حال کامل، میگوید: birdie go.
۲) میخواهد بگوید سگ دارد میپرد (The dog is jumping)، اما به جای استفاده از حال استمراری میگوید: doggie jump
۳) این کودک، کمی قبل از سه سالگی، ing را به فعلهای خود اضافه میکند (doggie jumping).
۴) شش ماه بعد، از is و افعال گذشته بیقاعده استفاده میکند (daddy is big , birdies went)
۵) در نهایت ed (برای گذشته با قاعده) و s (سوم شخص) را به افعال خود میچسباند ( doggie jumped , Daddy eats).
هر کودکی که انگلیسی یاد میگیرد، دقیقاً این مسیر را با همین ترتیب طی میکند. به گفته محققان، نمیتوان کودکی را پیدا کرد که این ترتیب را رعایت نکند: مثلاً s سوم شخص را قبل از ing یاد بگیرد.
ترتیب یادگیری گرامر در بزرگسالی
جالب این است که در بزرگسالانی که انگلیسی را به عنوان زبان دوم یاد میگیرند، دقیقاً همین ترتیب در یادگیری افعال مشاهده میشود؛ علی رغم اینکه هرکدام زبان مادری متفاوتی دارند و هرکدام انگلیسی را بر خلاف کودک، به روشی متفاوت یاد میگیرند.
در زبانهای دیگر هم چنین اشتراکی بین کودک و زبانآموزان بزرگسال که آن زبان را به عنوان زبان دوم خود یاد میگیرند وجود دارد و هردو مراحل مشترکی را با ترتیب مشخصی طی میکنند.
سوالی که در اینجا مطرح میشود این است: علت اینکه یک فرد ایرانی که زبان را در کلاس یاد گرفته با یک ژاپنی که انگلیسی را در آمریکا و از دوست دختر خود یاد میگیرد، هر دو چنین مراحل مشترکی را طی میکنند چیست؟ چه چیزی بین این دو بزرگسال ایرانی، ژاپنی و یک کودک انگلیسی وجود دارد؟
با مشاهده این مراحل مشترک در پیشرفت زبانی در افراد مختلف، زبان شناسان به این نتیجه رسیدهاند که قسمتی از مغز ما مسئول و عامل این پدیده است؛ قسمتی که در درس قبلی آن را ماشین یادگیری زبان نامیدیم.
اینکه کودکان و بزرگسالان مراحل مشترکی را هنگام یادگیری زبان طی میکنند نشان میدهد که این بخشی از مغز، مسئول یادگیری زبان است و آن بخش به یک شیوه مشخص دارد کار میکند.
استفاده از این یافته علمی، برای یادگیری زبان
احتمالاً اولین فکری که بعد از دانستن این فرضیه نظم طبیعی به ذهنمان خطور میکند این است که گرامر را با این ترتیب یاد بگیریم. اما دکتر کراشن مفید بودن این کار را رد میکند و تاکید دارد که لازم نیست درسهای گرامر را به ترتیب خاصی بچینیم و بخوانیم.
در واقع نظریه ترتیب طبیعی میگوید یادگیری این قواعد بدون دخالت ما به ترتیب مشخصی در مغز ما صورت میگیرد.
فقط کافیست با قواعد پایه گرامر آشنا باشیم.
اما تمرکز ما باید روی این باشد که ذهن خود را با ورودیهای قابلفهم کافی تغذیه کنیم.
با این کار، به جای یادگیری قواعد گرامر، زبان را به شکل واقعی فرا میگیریم.
[نوشته مرتبط: تفاوت یادگیری آگاهانه و فراگیری ناآگاهانه]