مکاتب و مدلهای مختلف، رویکردها و تعریفهای متفاوتی به مشکلات و اختلالات دارند. یکی ممکن است آن را گناه و خطا بداند، دیگری آن را ایراد و نقص در نظر میگیرد.
تعریف ما از مشکل این است: روش ما برای فکر کردن، احساس کردن، عمل کردن و ارتباط گرفتن با بقیه، که برای ما یا دیگران مشکلساز میشود.
اجازه بدهید برای هر کدام یک مثال بزنیم:
- اگر شما مدام خودتان را سرزنش میکنید، حالتان بد خواهد شد و عملکردتان هم افت میکند. پس این یک مشکل است.
- اگر بار سنگین احساس گناه را در پس ذهنتان زیاد احساس میکنید، کیفیت زندگیتان کمتر میشود و نسبت به حرفها و کارهای دیگران هم حساستر خواهید شد. این هم یک مشکل است.
- اگر کارهای مهمتان را به تاخیر میاندازید، دستاوردهای کمی در زندگی خواهید داشت.
- اگر از دیگران دوری میکنید، روابط صمیمانه کمی خواهید داشت. این تنهایی جنبههای مختلف زندگی را سختتر میکند.
هر وقت میخواهیم پروژهای را انجام دهیم، چنین الگوها و مشکلاتی، چوب لای چرخ ما میکنند. برای مثال:
- فلشکارتهایی که میدانیم باید امروز مرور کنیم را مرور نمیکنیم. آن را به چند ساعت بعد و فردا و فرداهای بعد موکول میکنیم
- تمرکز کافی نداریم. ذهنمان شفاف نیست. انگار مه و غبار، مغز و ذهنمان را پر کرده
- قرار است چند درس را تکمیل کنیم اما آنقدر وسواس به خرج میدهیم که در این زمان محدود، نمیتوانیم تسلطی که مدنظرمان هست را به دست بیاوریم. در نتیجه در همان بخش اول کار گیر میکنیم.
- خودمان را با دیگران مقایسه میکنیم یا سرزنش میکنیم:” تنبل، امروز هم ده تا فلشکارتت رو مرور نکردی”
- چون از عملکرد خودمان راضی نیستیم، حوصله دیگران را هم نداریم یا حداقل نمیتوانیم خوش اخلاق باشیم
پس اگر الگوی ما برای فکر کردن، احساس کردن، عمل کردن و ارتباط گرفتن با بقیه، به طریقی زندگیمان را سختتر کرده، ما با یک مشکل روبرو هستیم. پس پشت این مشکل، یک الگوی ناکارآمد (pattern) وجود دارد. الگویی که باعث میشود :
- آنچه از زندگی میخواهیم را نگیریم
- از خود واقعی یا نزدیکانمان و تجربههای خوبی که میتوانستیم با خود یا دیگران داشته باشیم دور شویم
- رنج و دردهایی را برای خودمان یا دیگران ایجاد کند که میتوانست نباشد
- فرصت شکوفا کردن استعدادها و پتانسیلهای خود را پیدا نکنیم
- از فرصتها و آینده بهتر محروم شویم
این الگوها، غالباً سفت و سخت، افراطی، ناکارآمد و نامتناسب با موقعیت و وضعیت زندگی ما هستند.
تشخیص
چونه این مشکلات و الگوها را در خود پیدا کنیم؟ برای اینکار روشهای مختلفی وجود دارد.
انجام یک پرسشنامه استاندارد و معتبر از نظر علم روانشناسی، یک نقطه شروع خوب است.
اما در کنار آن نیاز است برای اطمینان از این تشخیص، بررسیهایی را انجام دهیم یا حتی نظر نزدیکان خود یا روانشناس را جویا شویم.
- موانع روانی و رفتاری یادگیری زبان انگلیسی (مانند اهمالکاری و بینظمی)
- مشکلات روانی یا الگوهای روانی ناکارآمد
- قطبیت و جنگ درونی ما
- حل مشکلات و الگوها، به کمک ظرفیتها
- مسیر درمانی تبدیل مشکل به ظرفیت
- دستهبندی مشکلات روان ما
- ۱) مشکلات شخصی ما
- ۲) مشکلات بین ما و دیگران
- ۳) مشکلات و درگیریهای درونی ما
- ۳) مشکلات و درگیریهای درونی ما-۱-بعد انجام کارها
- ۳) مشکلات و درگیریهای درونی ما-۲-بعد کیفیت انجام کارها
- ۳) مشکلات و درگیریهای درونی ما-۳-بعد سرزنش خود
- اطمینان به خود در زمینه انجام کارها (ظرفیت)
- انجام راحت و آسان کارها (ظرفیت)
- عزت نفس (ظرفیت)