گفتیم که مشکلات درونی که ما داریم به علت الگوی ناکارآمدی است که ما داریم: الگوی مشخصی برای فکر کردن، احساس کردن، رفتار کردن و ارتباط با بقیه. مانند اهمالکاری
همچنین گفتیم گاهی این مشکلات یک نیمه پنهان و قطب مخالف هم دارند
اما کسی که آن مشکل را ندارد و به شکل سالم و کارآمدی عمل میکند، چگونه است؟
برای مثال، اهمالکار نبودن دقیقاً چگونه است؟ کسی که به خودش سخت نمیگیرد اما کارهایش را خوب انجام میدهد چگونه عمل میکند؟ کسی که خودش را سرزنش نمیکند چگونه فکر و احساس میکند؟
ما به نسخه سالم و کارآمد هر الگو (Pattern) یک ظرفیت (Capacity) میگوییم. وقتی به جای یک الگوی ناکارآمد، یک ظرفیت را در خود پرورش دادهایم، به طوری عمل میکنیم که
- احساس خوبی داریم
- به آنچه میخواهیم میرسیم
- با دیگران به خوبی ارتباط برقرار میکنیم
اجازه بدهید یک مثال بزنیم. کسی که اهمالکار است، الگوی رفتاری ناکارآمدی دارد. همچنین احساس و تجربه بدی دارد. افکار منفی زیادی هم در سرش میچرند.
نسخه سالم الگوی اهمالکاری (procrastination) چیست؟ یک ظرفیت به اسم کارآمدی یا Work Confidence
داشتن این ظرفیت به این معنی است که ما
- احساس اطمینان داریم که به خوبی از پس کارها بر میآییم
- کارها و پروژهها را تکمیل میکنیم
- کار با کیفیت تولید میکنیم
گفتیم که الگویی مانند اهمالکاری، یک قطب مخالف هم دارد: پرکاری (Taskmaster). این دو قطب، دو روش کاملاً متفاوت دارند و با همدیگر در جنگ هستند.
ظرفیت معادل این الگو میشود Ease Capacity. کسی که این ظرفیت را دارد
- کارها را با آرامش و بدون استرس، به آسانی و بدون فرسودگی انجام میدهد
- به شکل طبیعی کارها را انجام میدهد بدون آنکه تلاش کند که کارش بی نقص باشد
- دید و چشماندازی که در مورد کارها دارد، واقع بینانه است. یعنی میداند برای به نتیجه رسیدن کار، چه چیزی لازم است و چه چیزی غیر ضروری و اضافه است.
چنین ظرفیتی، با بقیه بخشهای زندگی و روابط ما هم سازگار تر است.
بر عکس الگوها که با هم در جنگ بودند، ظرفیتها با هم به خوبی چفت و بست میشوند. به جای تضعیف هم، همدیگر را تقویت میکنند. با هم در صلح هستند، نه در جنگ.
پس راه حل این است که هر الگوی ناکارآمد را تبدیل (transform) کنیم به ظرفیت سالم خودش.
برای اینکار، به آن ظرفیت مکمل دیگر نیاز داریم.
- یعنی برای آنکه الگوی Procrastination را بتوانیم به ظرفیت Ease تبدیل کنیم، نیاز به ظرفیت Work Confidence داریم.
- برای تبدیل Taskmaster به Work Confidence هم نیاز به ظرفیت Ease داریم.
به این ترتیب، در این بعد (مثلاً بعد انجام کارها)، میتوانیم از یک وضعیت بد و ناکارآمد یعنی وضعیت زیر
به یک وضعیت سالم و کارآمد ارتقا پیدا کنیم:
در واقع در طول یک مسیر درمانی، این الگوی ناکارآمد همانند یک کرم، به یک پروانه دگردیسی پیدا میکند.
برای اینکه چنین اتفاقی بیفتد نیاز به کمکهای زیادی از جمله پرورش ظرفیتهای لازم خواهیم داشت.
اما چگونه اینکار را انجام دهیم؟ چگونه میتوان یک pattern را به یک capacity تبدیل کرد؟ چگونه رویکرد ناکارآمد فعلی را به یک رویکرد سالم و کارآمد تبدیل کنم؟
در نوشته بعدی، جواب این سوال را خواهیم داد.
- موانع روانی و رفتاری یادگیری زبان انگلیسی (مانند اهمالکاری و بینظمی)
- مشکلات روانی یا الگوهای روانی ناکارآمد
- قطبیت و جنگ درونی ما
- حل مشکلات و الگوها، به کمک ظرفیتها
- مسیر درمانی تبدیل مشکل به ظرفیت
- دستهبندی مشکلات روان ما
- ۱) مشکلات شخصی ما
- ۲) مشکلات بین ما و دیگران
- ۳) مشکلات و درگیریهای درونی ما
- ۳) مشکلات و درگیریهای درونی ما-۱-بعد انجام کارها
- ۳) مشکلات و درگیریهای درونی ما-۲-بعد کیفیت انجام کارها
- ۳) مشکلات و درگیریهای درونی ما-۳-بعد سرزنش خود
- اطمینان به خود در زمینه انجام کارها (ظرفیت)
- انجام راحت و آسان کارها (ظرفیت)
- عزت نفس (ظرفیت)