با زبان می‌خواهید انگلیسی چکار کنید؟ پروژه واقعی

اگر از شما بپرسند که چه هدفی در ارتباط با یادگیری زبان دارید، جواب شما به کدام یک از این موارد شبیه خواهد بود؟

• تسلط بر زبان یا یادگیری گرامر پیشرفته
• خواندن کتاب atomic habits، دیدن سریال friends یا دوره Learn how to learn یا صحبت نیم ساعته با یک فرد خارجی

اگر جواب شما نزدیک به مورد اول است، مسیر زبان خواندن شما بسیار سخت‌تر و طولانی‌تر خواهد شد.

یکی از مهمترین موضوعاتی که در مورد زبان ظاهراً می‌دانیم اما در عمل توجه کافی به آن نمی‌کنیم این است: زبان، ابزار است؛ نه هدف.

زبان ابزار است یعنی زبان وسیله‌ای است برای رسیدن به یک هدف و به سرانجام رساندن یک پروژه.

ارزش این ابزار هم به واسطه آن کاری است که با آن می‌توان انجام داد. صرف داشتن آن بی فایده است به ویژه آنکه می‌دانیم به دست آوردن یا داشتن هر ابزاری به زمان و انرژی و منابعی نیاز دارد که می‌شود با آن کارهای دیگری انجام داد.

قاشق ابزار است. هدف غذا خوردن است. برای مثال اگر غذایی نباشد کسی کاری به قاشق ندارد. قاشق ابزاری است برای غذا خوردن (چه برای لذت، چه برای نیاز بدن).

زبان هم یک ابزار است. برای انجام کاری که زندگی ما را بهتر می‌کند. شاید این موضوع بدیهی به نظر می‌رسد اما آنقدر “یادگیری زبان” به عنوان یک فضیلت و یک کار خوب تمجید شده که گاهی علت آن را فراموش می‌کنیم. احساس می‌کنیم همه باید زبان انگلیسی را بدانند. کسی اگر بپرسد چرا، جوابهای کلی و عمومی داده می‌شود: “زبان انگلیسی، زبان اول دنیاست”، “الان بی‌سواد کسی است که انگلیسی بلد نباشد” و …

در چنین فضایی شاید بهتر باشد که روی این تاکید کنیم: دانستن زبان انگلیسی هیچ امتیاز و ارزشی ندارد؛ مگر آنکه من به کمک آن بتوانم کارهایی را انجام دهم و با انجام آن، زندگی‌ام را بهتر کنم.

پس سوالی که باید از خود بپرسیم این است که من زبان را برای چه کاری می‌خواهم استفاده کنم؟

جواب کلی دادن به این سوال کافی نیست. اگر قرار باشد امروز قاشق بخریم، می‌دانیم قرار است که از آن استفاده کنیم (مثلاً برای مهمانی امشب). در مورد زبان هم باید بدانیم دقیقاً کار بعدی که می‌خواهیم با آن انجام دهیم چیست.

اگر صرفاً در مورد یادگیری زبان صحبت می‌کنیم، اما از کاری که می‌خواهیم با آن انجام دهیم، به صورت شفاف و ملموس صحبت نمی‌کنیم یعنی زیاد به این کار نداریم که این زبان را برای چه چیزی می‌خواهیم.

از طرفی، هدفی که ما برای یادگیری زبان داریم تا حدودی مسیر را هم تغییر می‌دهد. برای مثال اگر زبان را برای کتاب خواندن می‌خواهیم، مسیر ما متفاوت خواهد شد با کسی که قصدش گرفتن مدرک زبان یا مهاجرت است.

تعریف پروژه زبان شما

برای آنکه روی هدفی که برای یادگیری زبان داریم متمرکز شویم، لازم است پروژه تعریف کنیم.

پروژه‌ای که برای ما کاربردی، معنی‌دار، شخصی و جذاب است.

پروژه‌ای که اگر از پس انجام آن بربیاییم، به معنی این است که ما زبان بلد هستیم.

اما چگونه این پروژه را تعریف کنیم؟

بدیهی است که هر پروژه‌ای، یک عنوان شفاف و مشخص باید داشته باشد. برای مثال، خواندن کتاب Great Gatsby. این گامل اول است.

در همین ابتدای راه از شما می‌خواهیم که چنین پروژه‌ای را برای خودتان تعریف کنید. این پروژه باید ویژگی های زیر را داشته باشد:

• فارغ از موضوع یادگیری زبان و فلوئنت، باید چیزی باشد که در زندگی واقعی‌تان به دردتان بخورد.
• ترجیحاً کمتر از ۲۰ ساعت و بیشتر از ۵ ساعت برای انجام آن زمان لازم باشد. برای مثال خواندن یک فصل از یک کتاب ساده چنین زمانی نیاز دارد.
• ترجیحاً بهتر است پروژه مربوط به خواندن و شنیدن باشد. برای مثال دیدن چند ویدئوی اول یک دوره ویدئویی یا خواندن یک فصل کتاب یا دیدن یک قسمت از یک سریال.
  • ممکن است پروژه موردنظر شما مربوط به مکالمه یا مدرک آیلتس باشد. حتی در این صورت بهتر است اول یک هدف در زمینه خواندن و شنیدن (که پایه زبان خوب هستند) انجام دهیم. پس از انجام آن، سراغ پروژه دوم می‌رویم که مربوط به پروژه و هدف اصلی شماست.

در گام اول لازم است عنوان دقیق پروژه را مشخص کنید (برای مثال خواندن یک کتاب در زمینه مارکتینگ یا رمان).

پس از صحبت و فکر و پس از رفتن به درس بعد، باید دقیقاً عنوان پروژه مشخص باشد (برای مثال خواندن رمان سرود کریسمس چارلز دیکنز (A Christmas Carol) یا دیدن دوره آموزش شطرنج از موسسه مسترکلاس توسط کاسپاروف).

پس از مشخص شدن موضوع پروژه، در ادامه از شما می‌خواهیم که برای این پروژه یک بیانیه پروژه تدوین کنید.

بیانیه پروژه تان را تدوین کنید

برای اینکه راه رسیدن به یک هدف مشخص باشد، باید هدف دقیقاً مشخص باشد. اگر به عنوان گردشگر مشخص نباشد که قرار است برای مسافرت کجا برویم، یا اگر به عنوان راننده، ندانیم یک مسافر را کجا ببریم، نمی‌دانیم چکار باید بکنیم و به کدام سو برویم.

به طور کلی، ما هدفهای متعددی در ذهن داریم و فکر می کنیم می‌دانیم که این پروژه‌ها چیستند اما اگر بررسی کنیم خواهیم دید که اینگونه نیست. در نتیجه روش رسیدن به آن هم مشخص نخواهد بود.

هر وقت هدف به صورت شفاف مشخص شد، می‌توانیم راه رسیدن به آن را در قالب یک پروژه طی کنیم. پروژه رساندن یک مسافر به فلان مقصد یا خواندن فلان کتاب.

هدفی که قرار است به آن دست پیدا کنیم، در اصل چهارچوب پروژه را مشخص می‌کند.

به همین دلیل قبل از شروع پروژه باید تا حد امکان آن را شفاف تعریف کنیم. یک روش برای انجام این کار، نوشتن بیانیه کلیات پروژه یا Project Overview Statement است. این بیانیه، روشی مکتوب برای بیان و نوشتن کلیات پروژه است.

یک معنی بیانیه یا Manifesto این است: بیان و اطلاع دادن اصول و اهداف به دیگران. منظور ما هم اعلام کردن پروژه به همکلاسی‌ها، کوچ و کسانی هست که در جریان زبان خواندن ما هستند.

بیانیه پروژه شما باید بخشهای زیر را داشته باشد:

بیانیه پروژه شما باید بخشهای زیر را داشته باشد:

• عنوان دقیق و کامل پروژه چیست؟
• چرا این پروژه را می‌خواهید انجام دهید؟
  • با انجام آن چه مشکلی حل خواهد شد؟ (نداشتن مهارت کافی در زمینه مدیریت سایت در محل کار)
  • با انجام آن چه فرصتی ایجاد خواهد شد؟ (درآمد بیشتر، رضایت بیشتر مدیر)
• کی می‌توانید بگویید این پروژه تکمیل شده و به هدفتان رسیدید؟ (رسیدن به صفحه آخر کتاب یا گرفتن مدرک دوره ویدئویی)
• هدف پروژه دقیقاً چیست؟ (یادگیری تکنیکهای پیشرفته شطرنج یا یادگیری مفاهیم پایه مدیریت سایت)